علمی وآموزشی و مذهبی وگردشگری و جهانگردی آموزشی ومذهبی و جهانگردی و علمی |
||
یک شنبه 8 فروردين 1395برچسب:, :: 15:26 :: نويسنده : صادق
نقش فرهنگ در پيشبرد اهداف استراتژيك سازما نها
مهران خلج مدير واحد فني شركت شاس ساز ايران ( گروه خودرو ساز بهمن ) – كارشناس ارشد مهندس صنايع چكيده فرهنگ را ميتوان مجموع رفتارهاي اكتسابي و ويژگيهاي اعتقادي اعضاي يك جامعه معين تعريف كرد . فرهنگ مجموعه به هم پيوسته اي از شيوه هاي تفكر ، احساس و عمل است كه كم و بيش مشخص است و توسط تعداد زيادي از افراد فراگرفته ميشود و بين آنها مشترك است و به دو شيوه عيني و نمادين به كار گرفته ميشود تا اين اشخاص را به يك جمع خاص و متمايز مبدل سازد . از سوي ديگر در مباحث مديريت استراتژيك سازمانها ميبايست به اين نكته توجه كنند كه اگرچه طرحهاي استراتژيك سازمانها توسط متخصصين و استراتژيست ها بنا نهاده ميشود وليكن در مرحله اجرا لزوم همكاري و همراهي مديران عالي ، مديران مياني و پرسنل اجرايي سازمان را طلب ميكند ، درمراحل مختلف تدوين ، اجرا و ارزيابي استراتژي ، سازمانها ميبايست استراتژي فرهنگي را نيز لحاظ كنند تا به ميزان تطابق بيروني و انسجام دروني اهداف خود بپردازند . با توجه به خصوصيات فرهنگ همچون اكتسابي بودن ، اشتراكي بودن ، قابل انتقال بودن ، الگويي بودن ، سمبوليك بودن ، و تطبيق پذير بودن فرهنگ، مديران عالي سازمان با اعمال مديريت فرهنگ سازمان ميتوانند به تشخيص باورهاي و هنجارهاي ناسازگار ، تغيير باورهاي ناسازگار و تثبيت آن بردازند . اگر باورها ، ارزش ها و انگيزه ها و شوق و ذوق ها در يك سازمان بصورت منسجم و يكپارچه شكل بگيرند سازمانها با همان امكانات موجود ميتوانند در مقابل رقباي داخلي و حتي بين المللي خود قد برافرازند . در اين پژوهش ضمن بررسي ابعاد مختلف فرهنگ و تشريح خصوصيات اصلي يك فرهنگ به نقش همسو بودن ارزشها و باورهاي افراد يك سازمان بويژه باورها و نگرش هاي مديران عالي ، مديران مياني و پرسنل اجرايي در جايگاه و موقعيت موسسات اقتصادي و توليدي و صنعتي درجهان كنوني و كسب برتري نسبي شركت ها با همان امكانات موجود و از طريق اعمال مديريت فرهنگي سازمان پرداخته شده است .
مقدمه امروزه ديگر اين اصل غير قابل انكار است كه توسعه صنعتي در كل چرخش فرايند توسعه بدون گسترش مباني فرهنگي غير ممكن است . به طور كلي اثر فرهنگ در اقتصاد به حدي است كه الوين تافلر در جايي مينويسد (تاريخ اقتصاد جهان سه طبقه مجزا را نشان ميدهد دوران كشاورزي ، دوران صنعتي ، دوران فراصنعتي كه در هر يك از اين دوره ها اقتصاد در حول يك سري از ضوابط فرهنگي مشخص شكل گرفته است . نميتوان در دوران فراصنعتي زندگي كرد اما از الگوهاي فرهنگي دوران كشاورزي تبعيت كرد. سازمانها تا زماني كه فرهنگ صنعتي و الزامات فرهنگ صنعتي را نشناسند امكان ندارد بتوانند پيشرفت كنند و در سطح ملي و بين المللي به رقابت با ساير شركتها بپردازند .نبود فرهنگ صنعتي ذوق و قدرت تحقيق و خلاقيت دروني بنگاههاي صنعتي را دچار بحران كرده است . در چنين واحدهاي صنعتي آنچه اتفاق ميافتد اينستكه آنان نميتوانند از درون براي ادامه حيات خود تلاش كنند و مديريت آنان دچار نوعي بي تفاوتي ناشي از فرهنگ روستايي است . فرهنگ صنعتي يعني داشتن تعهد و جديت براي انجام كار كه مشخصه امروز دنياي صنعتي است چنانچه در سازمانها نيروي انساني بخواهد بهره وري صنعت را افزايش دهد در مرحله نخست بايد انگيزه داشته باشد و در مرحله بعد بايد صاحب قابليت و مهارت باشد . نبود فرهنگ صنعتي اصل مشتري گرايي را در واحدهاي توليدي از بين ميبرد وقتي چنين اصلي وجود نداشته باشد واحدهاي صنعتي علاقه اي به تحقيق و توسعه دروني نخواهند داشت . هدف ارائه اين مقاله بررسي رابطه بين استراتژي سازمانها و فرهنگ و تقسيم بندي عوامل تاثير گذار جهت دستيابي سازمانها به اهداف از پيش تعيين شده و برنامه ريزي شده است .
طبقه بندي سيستمها و جايگاه فرهنگ هزاران سال است كه آدمي در انديشه طبقه بندي پديده هاست . هر طرح طبقه بندي هر چند هم قراردادي باشد با يك هدف ذهني ويژه اي تنظيم ميشود . طبقه بندي سيستمها را ميتوان بر مبناي عوامل متعددي انجام داد يكي از اين عوامل ميزان پيچيدگي است . بولدينگ سلسله مراتبي را براي طبقه بندي سيستمهاي گوناگون ارائه داده است . در اين سلسله مراتب ميزان پيچيدگي سيستمها ي هر سطح از سيستم هاي پيشين بيشتر است و قوانين سطوح پيشين در سطوح بعدي نيز صدق ميكند . در حالي كه سطوح بعدي هر يك خصوصياتي دارند كه طبقات پيشين فاقد آن هستند ( بولدينگ 1971 . ص 20-28 ) اين سطوح عبارتند از :]1[ 1- سطح ساختار ايستا يا سطح چهار چوبها 2- سطح سيستمهاي متحرك ساده 3- سطح سيستمهاي سايبر نتيكي 4- سطح سيستمهاي باز ، سيستمهاي خودكفا و سيستمهاي قادر به توليد 5- سيستم هاي تكاملي و رستني گياهان 6- سيستم هاي حيواني 7- سيستمهاي انساني 8- سيستمهاي اجتماعي 9- سيستمهاي ماورا’ الطبيعه نمادي و مجردي دنياي ناشناخته سطح هشتم شامل سيستمهاي سازماني است . اين سيستم ها تحت تاثير عوامل اي نظير ارزشها ، نقشها ، تاريخچه ، فرهنگ و آثار هنري قرار دارند . اين دسته از سيستمها در شمار پيچيده ترين سيستمهاي شناخته شده قرار ميگيرند ، واحد تشكيل دهنده اينگونه سيستمها انسان نيست بلكه نقشي است كه انسان در سيستمهاي اجتماعي بازي ميكند براي مثال در يك اداره از ميان 3 نفر كه كار معيني انجام ميدهند يك نفر به خاطر دريافت حقوق ، ديگري به خاطر علاقه به كار و شخص ديگر به خاطر خدمت به مردم كار ميكند بدين ترتيب گرچه كار آنها يكسان است ولي هر يك نقشهاي متفاوتي را اجرا ميكند . به طور كلي پيچيدگي سيستمهاي فوق را ميتوان در شكل زير نشان داد . |